مسیحا جانمسیحا جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

دنیای مسیحا

تب نابستون

1392/4/19 19:03
نویسنده : مسیحا ناصری
2,751 بازدید
اشتراک گذاری

هفته گذشته یکباره هر دو سه ساعت یه سرفه می کردم  اولش فقط سرفه بود ولی کم کم تب هم به اون اضافه شد ، مامان و بابا هم سریع منو بردن مطب دکتر شکلکهای جالب و متنوع آروین   دکتر پس از یه سری معاینه گفت به علت گرما و سرما شدنه چیز مهمی نیست یه سری دارو نوشت و گفت مرتب استفاده کنه تا سریع خوب شه ، گفتم ای بابا چه زود دارویی شدیم خلاصه دو روز گذشت حال من چنان تفاوتی نکرد بعدازظهر چهارشنبه بود که درجه تب رو به بالا می رفت اولش شد سی وهشت بعد شد سی و هشت و نیم ، دیگه استامینفون و پاشویه هم اثر نداشت  یه دفه دیدیم از سی و نه هم گذشت یه بلوایی به پا شد و منو سریعا رسوندن به بیمارستان ، تو بیمارستان تبم حدود چهل درجه بود که دکتر گفت باید بستری بشه و پرستارا ریختن سرم  و شروع کردن به تزریق و رگ گرفتن و پاشویه و...  ، وقت رگ گرفتن رگ دستم پیدا نمیشد و یه جورایی دستامو  سوراخ سوراخ کردن این وسط خانم دکتر هم داشت مامان وبابا رو دلداری می داد که داشتند زار زار گریه می کردند خلاصه بعد از هفت ماه که تو بیمارستان متولد شدم دوباره گذرم به بیمارستان خورد وبستری شدم و منو از اورژانس انتقال دادن به بخش اطفال شکلکهای جالب و متنوع آروین ، آره عزیزان سه روز بستری بودم و تو این مدت همش تب بود و پاشویه و تزریق و پرستار ای مهربون شکلکهای جالب ومتنوع آروین  ، تو این مدت بابا و مامان هردو پیشم بودند و چون بخش اطفال بود بابا رو راه نمی دادند که هر جور بود شبا پیشم می موند که خودش یه داستانی بود ، بلاخره دکتر تشخیص داد که حال من خوب شده و دستور ترخیص داد و این بود ماجرای تب تابستونی من 

حالا بعد از این خبر نسبتا بد یه خبر نسبتا خوب هم بدم که تو مسابقه نی نی وبلاگ تا الان من رتبه سوم هستم  تازه تلاش می کنم با کمک دوستان برم بالاتر 

پسندها (2)

نظرات (57)

راحله
19 تیر 92 19:16

الهی بمیرم براش وای چقدر بد
وای چه عکسی الهی من فداش شم چقدر بی حاله ای خدااااااااااااااا


خدا نکنه خاله
مامان حنانه زهرا
19 تیر 92 20:13
الهی خاله فدات بشه عزیزم.بره این روزا دیگه برنگرده که قند عسل این طوری بی حال رو تخت بیمارستان باشه.
اما حالا خدارو شکر که حالت خوب شده قربونت برم


ممنون خاله
مامان حمیدکوچولو
19 تیر 92 20:33
وای خدا
چقدر بد
ایشالادیگه مریض نشی خوشگل خاله
منم بهت رای میدم
قابلتو نداره


خیلی لطف داری خاله
مامان شروین و آذین عزیز
19 تیر 92 20:33
آخی
بگردم عزیز دل
پس نبودنت دلیل بدی داشته
امان ازین عالم بچگی شماها
تا بزرگ بشین واقعا ما مامان باباها پیر میشیم
خدارو شکر که خوبی نازنین زیبارو


من یکی مخلص تمام بابا و مامانها هستم
پرهام ومامانش
19 تیر 92 20:38
.ای مامانی حالتو کاملا درک میکنم وای که دستو بچه رو سوراخ سوراخ کردن تارگ بگیرن وتب بلالرو بهونه میکنن
ان شالله الان بهتر شده باشی


ممنون عزیزم
مامان امیر مهدی(سوده)
19 تیر 92 21:35
الهییییییییییییییییی بمیرممممممممممم پسر قشنگم دردت به جونم خاله.پسرم چشم میخوره از بس زیباست مامانی هر روز براش صدقه بده عزیزم.
راست میگی من و امیر مهدی هر دوتامون تو این گرمای تابستونی سرماخوردیم هنوز خوب نشدیم.
برای مسیحای زیبا ارزوی سلامتی میکنم نفسمی مسیحا گلم.
عزیزم امروز دیدم نفر سومی تعجب کردم چرا نفر اول نیستی یوسف من.


خدا نکنه خاله شما خیلی لطف دارین ،اره بد دردیه سرماخوردگی تابستون
مامان ایمان جون
20 تیر 92 1:03
آخی خاله جون الهی درد و بلات بخوره به جون دشمنات,دلم کباب شد عکس تو رو تو بیمارستان دیدم.
خدا الهی هیچوقت هیچ بچه ای رو مریض نکنه.
بوووووووس برای مسیحا جونی


آمين
مامان آراد(خاطره)
20 تیر 92 2:17
ای جون دلم...قربونت برم عزیز دلم
خدارو شکر که حالت بهتره
قربونت برم که چی کشیدی
راستی تبریک واسه رتبت...کارتون حرف نداره


ممنون خاله
زهرامامانه ایلیا جون
20 تیر 92 3:27
الهی بمیرم برات خیلی ناراحت شدم
که دستای نازت سوراخ سوراخ شد
امیدوارم از این به بعد هیچ وقت مریض نشی
و همیشه خبر های خوب بشنویی عزیزم رتبه ات مبارک باشه


خدانكنه ، انشالا سلامت باشين
خاله ی آریسا
20 تیر 92 8:29
عزیزم چقدر بیحال شده ایشالله دیگه هیچ وقت مریض نشی عزیزم
تبریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک


مرسي خاله
مریم مامان دونه برفی
20 تیر 92 9:03
ای واااااااااااااااااااااای . چقدر بد شد.
چی کشیدی شما و بابایی عزیزم .
امیدوارم دیگه هیچ بچه ای تب نکنه اون بالای 38 درجه . آمین
راستی بابت نفر سومی مسیحا جون هم تبریک می گم.امیدوارم همیشه موفق باشه


انشالا شما هم موفق باشين
مامان سپهر كوچولو
20 تیر 92 10:12
آخييييييييي الهي من نبينم مريض باشي خاله، خدا رو شكر كه خوب شدي.
رتبه ات مبارك باشه عزيزم


ممنون
مریم مامان دونه برفی
20 تیر 92 11:36
سلام عزیزم . میشه بگی این آمارو ازکجا بدست آوردی ؟ می خواستم بدونم ببینم امیرکجای جدوله.


ميام بهت ميگم
مامان ملیکا جون
20 تیر 92 11:43
الهی
خاله جونم
این دیگه چه تبی بوده
انشاالله اول بشی گلم


ممنون
مامان ایناز.ندا
20 تیر 92 12:05
الهی عزیزززززززززززززززززززم عکشو دیدم گریم گرفت
الهه مامان یسنا
20 تیر 92 12:33
خدا رو شکر که به خیر گذشته
عمه و آریسا کوشمولو
20 تیر 92 12:42
اخی عزیزدلم ..انشالله زودی خوب شی ..عکسش اشک ادمو درمیاره الهی عزیزم انشالله خدا همه مریض کوچولوهارو شفا بده
افرین به تو که نفر سومی گل پسری


ممنون خاله
مامان حنانه زهرا
20 تیر 92 14:14
یادم رفته بود تبریک بگم مبارکه عزیزم هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــورا
مامان اهورا
20 تیر 92 15:35
ای جووونم چه مظلوم خوابیده ایشالله زودتر خووووب شب نفسم منم الان بهت رای میدم ایشاالله که اول شی

ممنون خاله
مامان رايان
20 تیر 92 16:16
الهيييييييييييي بلا دور باشه قشنگم؟؟؟ خدابخير گذرونده ايشالا هيچ وقت اون ويروساي بد مريض سمت هيچ ني ني نياد . رتبه مسيحا جوني مباركككككك


انشالا همه شاد و سلامت باش
فلوریا مامان دیانا
20 تیر 92 18:27
ای جاااااااانم
نبینم مریضیتو خاله جون
چی کشیدین مامانی؟
خداروشکر که بهتر شدی. ایشاله که با برنده شدن توی مسابقه اون تب هم از یاد و خاطره ها میره


مرسی خاله جون
مامان امیر علی
20 تیر 92 20:00
اخه چرا این طوری شدی عزیزم؟؟چشم اش زدن مامانی حالا شما خودت چه حالی شدی؟؟


انشالا هیچ وقت تجربه نکنین
مامان آروین
20 تیر 92 21:32
عزیززززززززم امیدوارم دیگه هیچ وقت مریض نشی
ایشالا همیشه تنت سالم و دلت شاد و لبت خندون باشه


همچنین شما و آروین جون
مامان آوا
20 تیر 92 21:49
آخی خیلی ناراحت شدم مواظب خودت باش که دیگه این جوری نشی
نگار(مامان سام)
20 تیر 92 23:16
آخی طفلی خیلی ناراحت شدم.چه قدر مسیحا جون اذیت شده.ایشالله دیگه هیچ وقت مریض نشه.


انشالا همه بچه ها سلامت باشن
مامان بردیا
20 تیر 92 23:45
bemiram barash.azizam.cheghad sakhte .manam keshidam.


آره واقعا از خودش سخت تر نیست
مامان بردیا
20 تیر 92 23:46
مامان آرسام
20 تیر 92 23:59
آخی
الهی فدات بشم
الان خوبی عزیزم


ممنون ، خدا نکنه
خاله ماریا
21 تیر 92 1:08
سلاااااااااااام گلم شرمنده چند روزی نبودم ایشالا اول میشی وااااااااااااااااااااای خاله بمیره برات تب کردی عزیزمم انشاالله اخرین تبت باشه مسیحای خاله


مامان پریسا
21 تیر 92 11:12
برای مریضی مسیحا جون خیلی ناراحت شدم. ایشالله زود خوب بشه./


برای موفقیتتون هم خیلی خوشحال شدم. ایشالله همیشه موفق باشید.


ممنون عزیزم
معصومه
21 تیر 92 12:33

الهی من بمیرم این فرشته کوچولو رو روی تخت بیمارستان نبینم خدا نکنه مریض بشه چشای نازت مامانی براش اسپند زیاد دود کن توش قند بنداز بذار زیر پاش
به بردیا هم سر بزن


خدا نکنه ، اتفاقا اومدم وبت بالا نیومد
دختردایی بتول
21 تیر 92 13:43
سلام اومیدوارم دیگه این جوری تورو نبینم مسیحای ما



انشالا برا هیچکسی پیش نیاد
مامان یاسمن و محمد پارسا
21 تیر 92 16:15
وای الاهی عزیزم خدا نکنه دیگه مریض شی ایشالاه که همیشه سالم و سلامت باشی عزیزم

انشالا درد و رنج هیچ کسی رو نبینیم
شيدا
21 تیر 92 21:35
الان كه حالش بهتره ؟


آره شکرخدا بهتره
مامان درسا
22 تیر 92 2:12
ای جانم بمیرم عزیزم.مامانی میدونم چی کشیدی چون درسا هم تقریبا تو همین سن 1 روز بیمارستان بود و من به خدا رسیدم.
رتبه سومت مبارک عزیزم ایشالا اول شی.


ممنون ، آره واقعا خيلي سخته
مامان امیر مهدی (سوده)
22 تیر 92 10:08
مسیحا قشنگم خوب شده یا نه مامانی؟



ممنون لطف داری عزیزم ، آره شکر خدا بهتره

مامان امیرعلی گلی
22 تیر 92 12:14
اخییییی عزیییییزم انشاا... هیچ پدرو مادری فرزندشو رو تخت بیمارستان نبینه درکت میکنم مامانی انشا... از این به بعد فقط سلامتی باشه


انشااله
مهسا مامان نورا
22 تیر 92 12:15
الهی بمیرم بلا دوره ایشاله خاله جون
پریسا
22 تیر 92 16:00
سلام

مسیحا عزیز خاله بعد از مدتی غیبت اومدم
نکنه از دوری خاله تب کردید

دیگه از این کارها نکنی عزیزم
حالت چطوره الان خدا رو شکر خوب خوب شدی دیگه
دوست دارم و برات آرزوی رتبه بالاتر از سومی می کنم .

سلام خاله چه عجب اومدی دلمون تنگ شده بود ، همین الان میام پیشت

مريم مامان نيكان
22 تیر 92 16:19
عزيز دلم انشالله كه مامان و بابا هيچ وقت مريضيت رو نبييند هميشه سالم در پناه حق باشي.وبه اميد اول شدنت در مسابقه

ممنون خاله
مامان بنیتا
23 تیر 92 3:27
الهی عزیز دلم خیلیییی ناراحت شدم با دیدن عکس بی حالت روی تخت بیمارستان ..خدا هیچ بچه ای رو گرفتار این مریضی های بد نکنه که واقعا درکت می کنم چی کشیدی توی اون چندروز
عزیزم رتبه خوبت رو هم تبریک می گم


ممنون ، خیلی سخت گذشت
rasta
23 تیر 92 11:31
الاهی قلبم تیییییییییر کشید از دیدنش تو این حالت
برای ی پدر و مادر که خیلی سخت تره
ایشالله همه ی بچه ها همیشه سالم باشن و ما هیچوقت شاهد مریضی و رنج کشیدنشون نباشیم
الان چطره حالش؟


بهتره خدا رو شکر
مامان شروین و آذین عزیز
23 تیر 92 12:16
بهتری عزیزدل؟


آره شکر خدا بهترم خاله جون
بهار مامانه برسام
26 تیر 92 23:59
خاله دورت بگرده....
هر وقت این عکست رو میبینم انگار قلبم و یکی گرفته تویه مشتش و داره فشار میده.....
فقط از خدا میخوام دیگه هیچ وقت مریض نشی چون هم خودت اذیت میشی هم مامانیه مهربونت عذاب میکشه من یه غریبم انقدر ناراحت میشم گل پسری ببین مامانیه مهربونت چی کشیده
انشالله همیشه تنت سالم باشه و دلت شاد و دنیات زیبای زیبا پسمل خوشمل
انشالله هرچی بدی و بلا و ناراحتی و کسالته همیشه ی همیشه از تن و جون نازت دور باشه
خدا شما گل پسری رو برای مامان مهربونت و باباتون حفظ کنه
در پناه خدا

ممنون خاله جون
سحر(آبجی محمد طاها)
27 تیر 92 16:16
چه بی حاله این پسر نازخوشحال می شم تبادل لینک کنیم.من شما رو لینک کردم


به روی چشم منم خوشحال میشم
سمان مامان آرشیدا
28 تیر 92 14:53
آخی دلم کباب شد براش.
ایشاللا دیگه گذرت به بیمارستان نیفته خاله جون.
خبر خوبت هم خیلی خوب بود. ایشاللا اول بشی عزیزم.
مامانی به ما هم سر بزنید.


چشم حتما
محمد طاها
29 تیر 92 15:06
سلااااااااااااام دوستم 7 ماه و 21 روزگیت مبارک
سحر(آبجی محمد طاها)
29 تیر 92 15:09
سوم شدنت تو نی نی وبلاگ مبارکه آقا پسری
زهره مامان آریان
29 تیر 92 23:19
امیدوارم هیچ وقت دیگه مریض نشی و گذرت به بیمارستان نیافته.
واقعا این تب وحشتناکه.
آریان هم خیلی بد تبه و همیشه تب معمولیش رو 39 درجه ست و خیلی هم سخت تبش پایین میاد.
مواظبش باش مامانی.


آره ، تب خیلی خطرناکه باید خیلی مواظب بود
مامانی آرتین
30 تیر 92 2:09
الهی دورش بگردم فرشته کوچولومونو چش زدن.بترکه چشم حسود ایشاا...
خیلی ناراحت شدم. بلا به دور خاله


خدا نكنه عزيزم
تمنا
4 مرداد 92 16:09
سلام عزيزم حتما راي ميدم
من سر در نياوردم اين مسيحا ك كوچولوه كي به جاي اون اين وبو مينويسه خواشا منو تو خماري نزار


شرمنده می کنین
زهرا
5 مرداد 92 9:23
آخي عزيزم. اميدوارم هميشه سالم و تندرست باشي و ديگه هرگز هرگز گذرت به بيمارستان نيفته. هم شما هم همه كوچولوهاي ديگه آمين.
زهرا
5 مرداد 92 12:06
سلاااااممممممممممم خواهش ميكنم. اميدوارم اول بشي. برام جالب بود. اولين باره چنين وبي ميبينم. مسيحاي جوانمرد من
مامی آوید
5 مرداد 92 19:41
خالههههههههههههههه بلات دوره عزیزمممممممممم...
جگرم کباب شد واسش...
بمیرم الهی...
چی کشیدی مامان مسیحاااااا...خیلی سخته...امیدوارم از این به بعد فقط سلامتی باشه واسه این پسمل نانازی


ممنون خاله جون
زهرا
7 مرداد 92 11:55
الهی بمیرم برات مسیحا کوچولو خدا نکنه که دوباره بری رو تخت بیمارستان.

فدات شم عسیسم عکسات دلمو بردن فدات شمممممممممم


آدرس وبت نذاشتی خاله
مرضيه (مامان محمدمهدي)
21 مرداد 92 8:49
آخي عزيز دلم الهي كه ديگه تكرار نشن اين روزا
عشق یعنی...
16 شهریور 92 11:37
الهییییییییییییییییییی بمیرم که این جیگرو بلا و این طوری نبینم